«اصطلاحات فنی عکاسی»
- پنحشنبه ۸ فروردين ۱۳۹۲
- نظر دهید
تعادل رنگ سفید
تعادل رنگ سفید (به انگلیسی: White Balance ) یا تعادل رنگ (به انگلیسی: Color Balance ) اصطلاحی است که در عکاسی، تصاویر دیجیتالی و چاپ بکار میرود و عبارت است از تنظیم نسبت رنگهای بنیادین نوری (قرمز، سبز و آبی). در ایجاد تعادل رنگ سفید، رنگهای یک تصویر به گونهای تغییر داده میشوند که رنگهای خنثی (سفید، خاکستری و سیاه) بصورت خنثی و بدون ناخالصی رنگی (به انگلیسی: color cast) رویت شوند. این کار به منظور ایجاد تصاویر طبیعی تر و همگام کردن آنها با ادراک انسانی از رنگها انجام میشود. شایان ذکر است که برای بدست آوردن نتایج درست در هر گونه تنظیم رنگ، باید محیط کار و وسایل مورد استفاده خود بر اساس یک استاندارد تنظیم (به انگلیسی: calibrate) شده باشند، که خود این تجهیزات موجب ادراک نادرست رنگها و یا تنظیمات نادرست نشوند.
در اغلب دوربینهای دیجیتال امکانی برای انتخاب کردن تنظیمات تعادل رنگ سفید وجود دارد. این تنظیمات میتوانند بصورت خودکار یا دستی توسط کاربران روی دوربین یا کامپیوتر انجام شوند. استفاده از ابزار جانبی مانند کارتهای استاندارد خاکستری برای مواردی که دقت بالا در بازسازی رنگها لازم باشد نیز مرسوم است. در عکاسی با فیلم هم میتوان با استفاده از صافیهای رنگی مناسب برای شرایط نوری محیط، مانند نور خورشید یا لامپهای سیمابی یا فلورسنت، تعادل رنگی عکسها را حفظ کرد.
محاسبات ریاضی تنظیم رنگ براساس سه رنگ اصلی توسط یک انتقال سه در سه انجام میشود.
تمامنگاری
تمامنگاری از نظر ثبت اطلاعات مربوط به یک صحنه و منظره بر روی فیلم، به عکاسی شباهت دارد اما شیوهها و وسایل کار برای ایجاد تصویر همچون خود مقادیر به دست آمده کاملاً متفاوتند. در عکاسی متعارف تصویری که از یک منظره و صحنه به دست میآید، چه عکس باشد یا اسلاید به هر حال تصویری است که نهایتا ایجاد میشود.
اطلاعات مربوط به هر سه بُعد ثبت شدهاست و ناظر از تماشای تمامنگاشت احساس برجستگی در تصویر میکند. حتی بیش از آنچه در برجستهنمایی (استرئوسکوپی) معمول است بُعد در برجستهنمایی را با تعبیری میشود بعد کاذب نامید. چون فقط از یک زاویه یعنی همان زاویهای که دوربینها موقع عکسبرداری، مستقر بوده، میشود تصویر را مشاهده کرد. در حالی که در تمامنگاری منظره بازسازی شده را از زوایای متعدد میتوان دید و ناظر با حرکت دادن سر خود اثر ناشی از اختلاف منظر معین جابجایی روشن نسبت به هم در اثر جابجایی ناظر را حس خواهد کرد. سیر تحولی و رشد در سال ۱۹۴۷ دنیس گابور دانشمند انگلیسی تمامنگاری را پیشبینی کرد، ولی نتوانست این امر را به طور عملی به نمایش در آورد. این کار به اجبار تا اوایل سالها ۱۹۶۰ یعنی زمان اختراع نوع خاصی از منبع نور، لیزر به تعویق افتاد. تمامنگاری با نور همدوس لیزر • تهیه تمامنگاشت (هولوگرام) و ثبت تصویر مانند آنچه برای ثبت تصاویر متعارف عکاسی معمول است روی |فیلم عکاسی|فیلم حساس عکاسی انجام میگیرد اما برای درک تفاوت میان دو شیوه لازم است طبیعت نور بررسی شود. • نور مرئی : نور مرئی شکلی از تابش الکترومغناطیسی است و با سرعت ۳۰۰ هزار کیلومتر در ثانیه حرکت میکند. از سوی دیگر میدانیم که فاصله دو بر آمدگی در حرکت موجی را طول موج و تعداد برآمدگیهایی را که در هر ثانیه از یک نقطه معین میگذرد فرکانس یا بسامد حرکت موج مینامند. حاصلضرب بسامد در طول موج نیز سرعت انتشار خوانده میشود و چون سرعت انتشار نور ثابت است میتوان گفت که در بسامد بالا طول موجها کوتاهترند.
• منابع نوری که در عکاسی متعارف از آنها استفاده میشود، نور خورشید یا روشنایی حاصل از چراغهای برق است. فرکانس این نوع منابع نور، بسیار گستردهاست. و نورهای فرابنفش تا فروسرخ را در بر میگیرد. به دلیل ماهیت نا منظم نور سفید از این نوع نور نمیتوان برای ثبت اطلاعات مربوط به عمق منظره یا صفحه استفاده کرد.
• برای ثبت اطلاعات مربوط به عمق منظره یا صفحه، منبع نور مورد استفاده باید از نوع تک فرکانسی باشد، یعنی تک رنگ باشد. و هر چه موج با موجهای دیگر هم فاز یا همدوس باشد، در چنین منبع نوری برآمدگی هر موج هم فاز با دیگر فیزیک امواج حرکت میکند و اضافه میکنیم که چنین تابش نوری را ابزار لیزری منتشر میکند.
ثبت تمامنگاشت
چون تابش لیزر منظم یعنی تکرنگ و همدوس است. جزئیات صحنهای که چنین نوری بر آن میتابد، با دقت تمام روی فیلم عکاسی منتقل میشود. موجی که از بخشهای دورتر صحنه به فیلم میتابد نسبت به موج مربوط به بخشهای نزدیکتر صحنه تأخیر خواهد داشت. همین امر روی فیلم ثبت میشود. برای ثبت یک باریکه مبنا (reference beam) مورد نیاز خواهد بود تا روابط فازی باریکه ما با هم مقایسه شوند. این کار با تقسیم کردن پرتو لیزر به دو بخش به دست میآید. بخشی از باریکه به سمت صفحه مورد نظر هدف گیری میشود و باریکه منعکس شده از صفحه با بخش دیگری از باریکه که مستقیما به فیلم عکاسی میتابد، مقایسه میشود. پرتوهای تابشی در محلی که به هم میرسند با هم تداخل خواهند کرد.
هنگامی که شکمهای دو موج بر هم منطبق میشوند. شدت با دامنه انرژی موج افزایش مییابد. این حالت را تداخل مینامند. وقتی شکم یک موج بر حداقل وضعیت موج دوم تطبیق میکند. چگالی کاهش مییابد. تداخل سازنده وقتی رخ میدهد که هر دو موج به طور هم فاز نسبت به هم به یک نقطه برسند. تداخل ویرانگر هنگامی اتفاق میافتد که فیزیک امواج غیر فاز باشند. هر چند هر دو این فیزیک امواج که با یکدیگر برخورد میکنند با گذشت زمان تغییر میکنند. اما دامنههای به دست آمده در صفحه تمامنگاری با زمان تغییر نمیکنند این مسئله به این معناست که الگوی امواج ساکن به وجود میآید. و همین فیزیک امواج ساکن هستند که در فیلم عکاسی ثبت میشوند. علاوه بر این الگوی ثبت شده شامل اطلاعات دامنه و فاز باریکه تابشی است. در یک عکس متعارف فقط دامنههای نوری که به فیلم میرسند ثبت میشود.
ماهیت هولوگرام
هولوگرام اگر بخواهید یک هولوگرام را ببینید، نیازی نیست از کیف پولتون جای دورتری برید! هولوگرامها در تمام کارتهای اعتباری، راهنمایی رانندگی و کارتهای شناسایی میبینید. اگر آنقدرها هم پیر نباشید که گواهینامهی شما از اعتبار ساقط شود،همچنان هولوگرام را در خانهی خود دارید! هولوگرامها را بر روی جعبههای سیدی، دی وی دیو کالاهای استاندارد میبینید. متأسفانه این نوع هولوگرامها چندان گیرا نیستند (ولی برای جلوگیری از ورود اجناس تقلبی یا شناخت آن ها در بازار فروش بسیار ابزار مؤثری است). اگر آنها را کمی در راستای دید حرکت دهید رنگ و شکلی که در یک راستا میدیدید با جهت دیگر فرق میکند، ولی این تغییرات در حد زیادی نیستند. هولوگرامها جدای از اینکه در بازار بر روی کالاها دیده میشوند، به صورت پوستر یا تصاویر قهرمانهای فیلمها یا کتابهای کودکان و نوجوانان هم هستند. مثل همین موجود فضایی سبز رنگ سه بُعدی! از طرف دیگر هولوگرام هایی هم در ابعاد بزرگ تولید میشوند که با لیزرها و یا در اتاق تاریک با یک نور یک فقط به آنها میتابد. این نوع بسیار جالب هستند! سطوح دو بُعدی دارند که تصویر واقعی سه بعدی را دقیقاً به نمایش میگذارد. حتی نیازی نیست برای دیدن آنها از عینکهای خاص یا عدسیهای ویژهی تصاویر سه بُعدی برای دیدن سه بُعد استفاده کنید. اگر از زوایای مختلف به تصاویر در هولوگرام نگاه کنید، آنها را در عمقهای متفاوتی خواهید دید؛ درست مثل اینکه به اجرام واقعی نگاه میکنید. برخی هولوگرامها حتی وقتی شما فاصله خود را با آنها تغییر میدهید، به نظر حرکت میکنند؛ این بستگی به چگونگی نگاه شما دارد. اگر هولوگرام را نصف کنیم. و این کار را حتی چند بار تکرار کنیم، همچنان تصویر اصلی قبلی را در اندازهای کوچکتر خواهیم دید. هلوگرامها ویژگیهای جالب دیگری هم دارند. اگر یکی از آنها را نصف کنید، هر نیمه شامل کُل تصویر هولوگرام است!! حتی اگر یک بخش کوچکی از آن را جدا کنید، هم همین اتفاق خواهد افتاد. (حتی بخش کوچکی از آن هم کُل تصویر را در خود دارد). جالبتر اینکه اگر هولوگرامی از شیشهی ذرهبینی شکل درست کنید، همهی تصاویر در هولوگرام درست مانند خود جسم بزرگ دیده میشوند. زمانی اصول هولوگرام را میدانید که بفهمید چگونه و به چه سادگی میتوان هولوگرام را ساخت! همهی این اصول مستقیماً به فرایند تولید و استفادهی آن مربوط میشود. ببینیم این فرایند چگونه است.
گذر و انعکاس
دو دسته هولوگرام داریم- گذری و بازتابی. هولوگرامهای گذری وقتی نور تک رنگ (فقط با یک طول موج) به آنها برخورد میکند، تصویر 3 بُعدی تولید میکنند. هولوگرامهای بازتابی وقتی لیزر یا نور سفید از سطح آنها منعکس میشود، این تصویر سه بُعدی را تولید میکنند
ساختن هولوگرام
برای ساختن هولوگرام نیازی به ابزار زیاد نیست. براحتی میتوانید یکی برای خودتان با ابزار زیر بسازید: لیزر: لیزرهای واقعی معمولا هلیم-نئون (HeNe) در هولوگرافی زیاد به کار میروند. بسیاری در منزل از لیزرهای به اصطلاح نشانگر (pointer) استفاده میکنند، ولی نور حاصل از آنها کمتر همدوس وپایا باقی میماند؛ در نتیجه تصویر به ندرت خوب از آب در میآید. برخی از انواع لیزر هستند که از لیزرهایی با رنگهای مختلف استفاده میکنند. بسته به نوع لیزری که استفاده میکنید نیاز به شاتر یا نوردهی معینی دارید (این اصطلاح در عکاسی و دوربینها رایج است. یعنی زمان نوردهی هر تصویری که میخواهید بگیرید). عدسیها: اغلب مردم تصور میکنند که هولوگرافی عکاسی بدون لنز است. در حالی که اینجا هم به لنز نیاز هست. با این تفاوت که در دوربینها عدسی یا لنز نور را کانونی میکند ولی در هولوگرافی لنزها باعث میشوند نور رسیده پخش شود. نوفه یا باریکهی جداکننده: این ابزاری است که آینهها و منشورهایی دارد تا یک نوفه یا باریکهی نور را به دو باریکه تبدیل میکند. آینهها: این باریکههای مستقیم نور برای تصحیح مکان به کار میروند. با استفاده از عدسیها و باریکهی جداکننده،آینهها باید کاملا تمیز باشند. غبار یا کثیف بودن آنها روی تصویر نهایی تأثیر منفی دارد. فیلم هولوگرافی: فیلم هولوگرافی میتواند نور را با کیفیت بالا ثبت کند (ثبت نور برای ساختن هولوگرام ضروری است). در واقع لایهای است که سطح آن به نور حساس بوده و بر روی سطح شفافی مانند فلیم عکاسی قرار میگیرد. تفاوت بین فیلم هولوگرافی و عکاسی این است که فیلم هولوگرافی باید قادر باشد تا تغییرات خیلی کوچک را که در فاصلههای میکروسکپی اتفاق میافتد، ثبت کند. به عبارت دیگر باید دانه بندی خیلی خوبی داشته باشد. در برخی حالتها هولوگرامهایی که لیزر قرمز استفاده میکنند، براساس امولسیونی هستند که به نور قرمز بسیار حساس هستند.
شمایهی کلی هولوگرام
هولوگرام تفاوتهای زیادی بین این دو ابزار وجود دارد، از جمله: 1. لیزر باریکهی نور را نشانه میرود که باریکه ی نور را به دو بخش تقسیم میکند. 2. آینهها مسیر این دو باریکه را مستقیم میکند، بهطوریکه به هدفهای ثابتی برخورد میکند. 3. هر کدام از دو باریکه از عدسیهای میگذرد، و نوار گستردهای نور میشود. 4. یک باریکه، باریکهی جسم، از خود جسم منعکس شده و به امولسیون عکاسی میرسد. 5. باریکهی دیگر، باریکهی بازگشتی، بدون انعکاس ار هیچ آینهای به امولسیون برخورد میکند. برای گرفتن عکس مطلوب باید فضای مناسبی هم داشته باشید. برخی از روشها فراتر از ابزار در دسترس شما هستند. اتاق تاریکتر بهتر است. گزینهی مناسب برای اضافه کردن نور کمی به اتاق بدون اثر گذاشتن روی نتیجهی نهایی عکس هولوگرام نور غیرمضری به حساب میآید؛ مانند عکاسی معمولی که نیاز به اتاق تاریک برای ظهور عکسها دارد. در اتاق تاریک نور مناسب معمولا قرمز است و در هولوگرافی هم از این نور استفاده میشود. هرچند در هولوگرافی نورهای سبز و آبی - سبز هم استفاده میشود.
کاربردهای تمامنگاری
با توجه به ویژگیهای پرشمار تمامنگارها از آنها در صنعت و مهندسی بسیار سود میبرند. یکی از این ویژگی ها این است که میتوان چندین تمامنگاشت را روی یک فیلم ثبت کرد. زاویه باریکه مبنا نسبت به سطح فیلم در عکسبرداریهای گوناگون متفاوت است. از این رو الگوهای تداخلی و ایجاد تصویر هنگامی امکان دارد که فیلم را پس از ثبت و ظهور در برابر تابش پرتو باز سازنده قرار دهیم. این پرتو دقیقااز همان زاویه ای بر فیلم میتابد که باریکه مبنا تابیدهاست. بر همین اساس میتوان با تغییر دادن زاویه تابش نور تصاویر گوناگونی را بر روی یک فیلم ثبت کرد. و ناظر میتواند با چرخاندن فیلم در برابر باریکه ثابت نور، کلیه تصاویر ثبت شده را یک به یک ببیند. بدین ترتیب از تمامنگاری در تمام زمینههایی که به ذخیره و نگهداری اطلاعات مربوط میشود میتوان استفاده کرد. • کاربرد دیگر تمامنگاری در بررسی اندازه اشیایی است که از روی آن مدل دیگری ساختهاند. در واقع اصل شیئ و نسخه بدل را طوری در معرض تابش شعاعهای لیزر قرار میدهند که تمامنگاشت ایجاد میکند. هرگاه اندازه اصل و بدل با یکدیگر متفاوت باشند، الگوههای تداخلی به وجود میآورند. از روی همین الگوها اختلافها را متوجه میشوند. در این شیوه اختلافی به اندازه ۰٫۰۰۰۳ میلیمتر قابل مشاهده و بررسی است. تمامنگار از کشفیات نسبتاً جدید است و موارد استفاده از آن در حال افزایش است.
واژه تمامنگاری از برابرنهادههای فرهنگستان زبان فارسی است.
مطلب از دانشنامهٔ رشد از کاربردهای تمام نگاری CDهای تمام نگاری است : تمام نگاری یعنی ایجاد یک تصویر کامل و سه بعدی از یک شی سه بعدی. این کار بهوسیله پرتوهای لیزر انجام میشود. پرتوهای لیزر همدوس را به سمت هدف نشان میگیرند و در سر راه موانعی قرار میدهند. پرتوها پس از برخورد با مانع و منحرف شدن، جایی با هم تداخل میکنند. با قرار دادن مناسب منبع لیزر و مانع، میتوان کاری کرد محل تداخل پرتوها کاملاً مشخص شود و در این محل تصویری از مانع بوجود میآید که شامل همه زوایای آن هم هست. اخیرا یک شرکت ژاپنی با نام اپتور (Optware) موفق به استفاده از این فناوری در تولید سی دیها و دی وی دیهای ذخیره اطلاعات شدهاست. این شرکت پیشرو در تکنیکهای تمام نگاری است و توانسته با استفاده از تمام نگاری دیسکهایی تولید کند که قادر به ذخیره یک ترابایت اطلاعات هستند و سرعت انتقال اطلاعات حدود یک گیگابایت در ثانیهاست. کاری که دانشمندان شرکت اپتور انجام دادهاند، قرار یک لایه بسیار نازک آینهای در جلوی لایه اطلاعات است. نقش این لایه جلوگیری از پخش شدن پرتوها پس از بازتاب و محلی برای ایجاد تصویر تمام نگاری از اطلاعات است. همچنین برای ذخیره اطلاعات بر روی این دیسکها، از صفحات اطلاعات (DATA Pages) استفاده میشود که دوبعدی و بصورت فایلهای Bitmap هستند و پس از قرار گرفتن بر روی هم نقشهای را در اختیار دستگاه میگذارند که بر اساس آن تصویر تمام نگاری اطلاعات ایجاد میشود. پس از ایجاد نقشه سه بعدی، یک پرتو که شامل دو نوع لیزر مرجع و سیگنال است به سمت آن شلیک میشود و با برخورد با پستی بلندیهای اطلاعات براساس نقشه سه بعدی، اطلاعات را بصورت تمام نگاری ذخیره میکند. این روش کاملاً عملی علاوه بر افزایش سرعت انتقال و میزان ذخیره اطلاعات، امتیاز دیگر هم دارد که تغییر نکردن ابعاد دیسکها است. دیسکهای تمام نگاری، ابعادی در حدود DVD معمولی دارند و از همه مهمتر عمل ضبط اطلاعات و خواندن آن توسط دستگاههای تمام نگاری، بسیار کم هزینهاست و طبق پیش بینی شرکت اپتور، استفاده از این دیسکها به زودی در میان کاربرها رایج خواهد بود. قطر این دیسکها حدود ۱۲ سانتی متر است که تفاوت چندان با قطر دی وی دیها ندارد. اگر با دقت به سطح پشتی یکی از این دیسکهای تمام نگاری نگاه کنید، میتوانید ردیفهای اطلاعات ضبط شده بصورت سه بعدی را در آن ببینید.
جبران نوردهی
جبران نوردهی جبران نوردهی به میزان ضریبی گفته میشود که نوردهی عکس را به اندازهٔ ضریب آن، نسبت به مقدار ِ نورسنجی شده، افزایش یا کاهش دهد.
دمای رنگ
اگر جسم سیاه گرم شود، در دماهای مختلف نورهای متفاوتی ایجاد میکند و این نورها تمام طیف مرئی را پوشش میدهند. برای مشخص کردن نورها و رنگها از دمای جسم سیاهی که آن را تولید میکند، استفاده میکنند
زاویه دید
زاویهٔ دید، زاویهای است که لنز میتواند صحنهٔ روبهروی خود را ببیند؛ اگر خطی فرضی از لنز به دو انتهای منظرهای که دیده میشود ترسیم کنیم، زاویهٔ بین این دوخط، زاویهٔ دید خواهد بود. زاویهٔ دید را فاصلهٔ کانونی مشخص میکند و هرچه فاصلهٔ کانونی بیشتر بشود، زاویهٔ دید کوچکتر و هرچه فاصلهٔ کانونی کمتر بشود، زاویهٔ دید بزرگتر میشود
زمان نوردهی
زمان نوردهی (به انگلیسی: Shutter speed) فاصله زمانیست که شاتر دوربین باز است و نور روی فیلم عکاسی (در دوربینهای غیر دیجیتالی) یا حسگرهای الکترونیکی (در دوربینهای دیجیتالی) اثر میکند. اغلب در نور کم زمان نوردهی بیشتر است. در عکس برداری از اشیا متحرک از زمان نوردهی کمتر اسفاده میشود.
زمان نوردهی بر حسب ثانیه سنجیده میشود. به عنوان مثال این زمان در هوای آفتابی یک هشت هزارم (۱/۸۰۰۰)ثانیه است. در بعضی از دوربینها این زمان به صورت خودکار با توجه به نور محیط تنظیم میشود و در بعضی دیگر به صورت دستی از طریق صفحه مدرجی که روی دوربین تعبیه شده(به انگلیسی: Dial). البته دوربینهایی هم هستند که هر دو قابلیت را دارند.
سرعت فیلم
سرعت فیلم یا سرعت ایزو عددی است برای مشخص کردن و اندازه گیری حساسیت فیلم عکاسی یا حسگرهای الکترونیکی به نور. فیلمهایی که حساسیت کمی به نور دارند نیاز به زمان نوردهی بیشتری دارند و فیلمهای حساسیت پایین نامیده میشوند. عکس این فیلمها، فیلمهایی هستند که حساسیت بیشتری به نور دارند. با این فیلمها برای گرفتن عکسی مشابه با فیلمهای حساسیت پایین زمان نوردهی کمتری لازم است. حساسیت فیلم بر اساس دو استاندارد دیآیان و ایاسای سنجیده میشود.
معمولاً از فیلمهای حساسیت بالا برای عکسبرداری از اشیا متحرک و در محیطهایی با نور کم استفاده میشود. کیفیت عکسی که با فیلم حساسیت پایین گرفته میشود بهتر است
سنجش نور
حالت سنجش نور (در عکاسی) برای دوربین مشخص میکند که از چه تنظیماتی برای انتخاب صحیح حجم نور مورد نیاز برای گرفتن عکس استفاده کند. زمان نوردهی، اندازه روزنه دیافراگم و حساسیت فیلم یا سنسور بر اساس حجم نور مورد نیاز محاسبه میشوند. روشها و فنون مختلفی در طول تاریخ عکاسی برای سنجش نور استفاده شدهاند که متدوالترین آنها در حال حاضر اندازه گیری تابشی (incident metering) و اندازهگیری بازتابشی (reflective metering) هستند.
اکثر دوربینهایی که دارای قابلیت سنجش نور هستند، از راه اندازهگیری نور بازتابش شده از موضوع عکس و استفاده از محاسبات برنامهریزی شده، مقدار حجم نور مورد نیاز عکس را تشخیص میدهند. این روشهای مختلف محاسبه میتوانند بر اساس نوع موضوع عکس و نور موجود در محیط برای تشخیص میزان نور مورد نیاز مناسب و یا غیر مناسب باشند. فهرست ذیل روشهای متداول برای سنجش نور بازتابش شده را معرفی میکند:
1.روش نقطهای
2.روش طرحدار
3.روش چندقسمتی
4.روش میانگین
5.روش میانگین با گرایش به سمت مرکز
شاتر
شاترپردهٔ متحرکی است که در مقابل فیلم یا گیرنده تصویر قرار میگیرد و مانع رسیدن نور به آن میشود. در زمان عکسبرداری این پرده، کنار رفته و نور با فیلم یا گیرنده تصویر تماس پیدا میکند و شاتر، مجدداً بسته میشود. شاترها به دو نوع شاتر پردهای و شاتر مرکزی تقسیم میشوند.
ضریب اف
ضریب اف (به انگلیسی: f number)، عددیست برای مشخص کردن و اندازهگیری بزرگی دریچه دیافراگم یک مجموعه نوری. این عدد معمولاً به صورت یا یا N نمایش داده میشود که : است. در این رابطه f فاصله کانونی و D قطر دریچه دیافراگم است. این عدد برای مثال برای f8 یا f / 8 به صورت اِف هشت تلفظ میشود.
ضریب افهای استاندارد به صورتهای:f/32 ،f/11 ،f/8 ،f/5.6 ،f/4 ،f/2.8 ،f/2 ،f/1.4 و ... تعریف میشوند. این اعداد قسمتی از یک تصاعد هندسی با قدر نسبت هستند.
عدد راهنمای فلش
عدد راهنمای فلاش عددی است که جهت مشخص کردن قدرت فلاش و محاسبهٔ میزان باز بودن دیافراگم (ضریب اف) از طرف کارخانهٔ تولیدکننده در رابطه با نوع فلاش مشخص، اعلام میشود. هرچه عدد راهنما بزرگتر باشد، قدرت فلاش هم قویتر خواهد بود.
از عدد راهنما در مواردی استفاده میشود که عکاس عدد راهنمای فلاش را میداند، فاصلهٔ سوژه تا دوربین نیز مشخص است و میخواهد ضریب اف را تعیین کند. در این حالت عدد راهنما را تقسیم به فاصلهٔ سوژه تا دوربین (به متر) میکند و اندازهٔ ضریب اف مناسب را بدست میآورد.
نور دهی
نوردهی به مقدار نوری که به فیلم یا گیرنده تصویر میرسد. این مقدار ترکیبی از نور موجود، عدد دیافراگم و سرعت شاتر است.
فاصله کانونی عدسی
فاصلهٔ کانونی در سیستمهای نوری مثل عدسی دوربینهای عکاسی، به میزان همگرایی (فوکوس) یا واگرایی (دیفیوز) شدن پرتوهای نور گفته میشود. هر چه فاصله کانونی، کوتاه تر باشد، قدرت و تمرکز نور بیشتر و هر چه فاصله کانونی بلندتر باشد، قدرت و تمرکز نور کمتر میشود
عدسیهای تقریباً نازک
در عدسیهای نازک، فاصله کانونی، فاصله بین مرکز لنز تا نقطه کانونی لنز است. در عدسی محدب یا همگرا کننده نور، فاصله کانونی، مثبت بوده و به فاصلهای گفته میشود که پرتوهای موازی نور در یک نقطه مشترک به هم میرسند. در عدسی مقعر یا واگرا کننده نور، فاصله کانونی، منفی بوده و به فاصلهای گفته میشود که پرتوهای موازی نور شروع به واگرایی و جدا شدن از هم مینمایند.
همچنین میتوان گفت، فاصله کانونی در عدسیهای محدب، فاصله بین نقطه کانونی تا مرکز عدسی است و در این فاصله شعاعهای نور موازی ای که به سطح عدسی تابیده میشوند پس از عبور از آن در نقطه کانونی جلوی عدسی به هم میرسند و از این رو گفته میشود که فاصله کانونی در عدسیهای محدب، مثبت است.
در عدسیهای مقعر یا واگرا کننده نور، نقطه کانونی در پشت عدسی یعنی در همان سمتی که پرتوهای نور به عدسی تابیده میشوند تشکیل شده و شعاعهای موازی نور پس از تابیده شدن به سطح عدسی پس از عبور از آن در جلوی عدسی از هم جدا شده و واگرایی روی میدهد. از این رو گفته میشود که فاصله کانونی در عدسیهای مقعر، منفی است.
عکاسی
فاصله کانونی اسمی عدسی یک لنز عکاسی عبارت است فاصله کانونی لنز وقتی که روی فاصله بسیار دور (بینهایت) تنظیم شده باشد. هنگام زوم روی یک شیء فاصله کانونی عوض میشود و هر چه شیء دور تر باشد فاصله کانونی بیشتر میشود. در شرایط یکسان عکسی کیفیت بهتری دارد که با فاصله کانونی کمتر گرفته شده باشد. هر چه فاصله کانونی عدسی بیشتر شود زاویه دید محدودتر خواهد شد. فاصله میان لنز تا نقطه ی کانونی فاصله کانونی می گویند نقطه ی کانونی یعنی جاییکه که شعاعهای نوری که از لنز گذشته و به طرف محور مرکزی شکسته می شوند، جمع می شوند
به طور عمده، قرمزی چشمها در تصاویری که در شب و یا محیط تاریک، توسط فلاش دوربین گرفته میشود اتفاق می اُفتد. در نور بسیار کم، مردمک چشم به صورت غیر اِرادی بزرگ میشود و به همین دلیل نور فلاش دوربین به صورت مستقیم به مردمک چشمها برخورد میکند و همین برخورد بازتابی مستقیم از جانب چشم به سمت لنز دوربین میشود که باعث پدید آمدن قرمزی چشم در تصاویر گرفته شده در شب می شود. قرار گرفتن فلاش دوربین در مجاورت لنز دوربین، دلیل به وجود آمدن چشمان قرمز است.
برای رفع این مشکل از پیش فلاش استفاده میشود، به این ترتیب که قبل از عکسبرداری و فلاش زدن، چند پیش فلاش با شدت کم زده میشود تا مردمک چشمها تنگ شود، پس از آن فلاش اصلی میتابد و عکس ثبت میشود.
فاصله ابر کانونی
در علم اپتیک و عکاسی، فاصله ابر کانونی، فاصلهای است که همه اشیاء در آن فاصله در میدان وضوح لنز فرار دارند. فاصله ابر کانونی، عمقی از زاویه دید لنز است (از نزدیکیهای لنز تا بینهایت) که آن محدوده، در میدان وضوح لنز قرار میگیرد. برای بدست آوردن این فاصله، ابتدا لنز در بازترین درجه دیافراگم، بر روی فاصله بینهایت تنظیم میکنیم، نزدیکترین نقطه فوکوس لنز، فاصله ابر کانونی لنز است. بطور مثال اگر در این حالت نزدیکترین نقطه فوکوس فاصله ۷ منری از لنز دوربین است، فوکوس لنز را بر روی ۷ متر قرار داده و عکاسی میکنیم. در این حالت از نصف ۷ متری (از سه و نیم متری) دوربین الی بینهایت در میدان وضوح لنز قرار خواهند گرفت. البته درجه دیافراگم در این حالت حائز اهمیت است هر چه درجه دیافراگم بستهتر باشد، عمق میدان وضوح افزایش پیدا خواهد کرد.
عکاسی زنده
عکاسی زنده تکنیکی در عکاسی است که در آن با افزایش کنتراست و اغراق در رنگها عکس طوری به نظر میآید که برخی رنگها بیرون ایستادهاند، بدین ترتیب توجه بیننده به آن رنگ خاص بیشتر جلب میشود.
عمق میدان
عمق میدان در عکاسی، عبارت است از محدوده وضوح در عکس. یعنی مقدار معینی از میدان دید لنز که در آن تصاویر بصورت کاملاً واضح ثبت میشوند.
کنترل عمق میدان وضوح
یکی از عوامل جلوه سازی و ایجاد انفراد سوژه در کادر مورد عکاسی، عمق میدان وضوح است. این عمل گاه با افزایش و گاه با گاهش عمق میدان بدست میآید. کنترل عمق میدان وضوح در عکاسی به عوامل زیر بستگی دارد:
1.فاصله سوژه تا دوربین عکاسی.
2.دیافراکم و PIN HOLE.
3.فاصله کانونی لنز.
4.اصل شایم فلوک.
5.فیلتر ND.
فاصله سوژه تا دوربین عکاسی
هرچه فاصله سوژه از دوربین افزایش یابد، عمق میدان نیز افزایش خواهد یافت. این کار، بدون در نظر گرفتن نوع لنز و درجه دیافراکم انجام میگیرد. افزایش عمق میدان به تناسب، در لنز واید و درجههای بسته دیافراکم بیشتر، و بالعکس در لنز تله و درجههای بازترِ دیافراکم، کمتر خواهد بود. فرمولی که در زیر ذکر میشود، به ما کمک میکند تا میزان عمق میدان وضوح دلخواه خود را در لنزهای نرمال محاسبه نمائیم.
D=2(Ap x pp)/ Ap + pp
در این فرمول D نشان دهنده عددی است که برای بدست آوردن عمق میدان وضوح مابین نقاط Ap و pp، روی حلقه فوکوس لنز باید لحاظ شود.
دیافراکم و PIN HOLE
ما میتوانیم با بستن دیافراکم (انتخاب اعداد بزرگتر) به عمق میدان وضوح بیشتری دست یابیم. اما باید بدانیم که این افزایش، تابع فاصله کانونی لنز نیز میباشد. جداول مندرج در روی لنزها، که بصورت اعدادی قرینه ثبت شدهاند میزان عـــمق میدان را نشان میدهند، ولی بـــاید در نظر داشته باشیم که این جـــداول تا زمانی معتبر هستند که لنز مستقیماً روی دوربین سوار شده باشد. در صورت استفاده از لوازمی مانند: تله کنورتور - Tele convertor یا اکستنشین تیوب - Extention tube، این جداول دیگر معتبر نخواهند بود. استفاده از دیافراکمهای بسیار کوچک نیز، که به سوراخِ سر سنجاقی (Pin hole) معروف هستند، باعث افزایش شدید عمــــق میــدان میشوند. این دیافراکمها معمولا بصورت صفحات فلزی با سطح سیاه و مات و بصورت دست ساز توســــط عکاس ساخته میشوند، و بر روی حلقههایی همچون حلقههای فیلترها که در جلوی لنز دوربین نصب میشوند، تعــــــبیه شده و روی لنز سوار میگردند. اندازه این دیافراکمها، بطور ساده قابل محاسبه بوده که لزوم محاسبه آن در نورسنجیِ سوژه اهمیت پیدا میکند.
کاهش عمق میدان نیز کابردهای خاص خود را دارد. در تصاویر روبرو با کاستن عمق میدان اهمیت سوژه بارزتر، نمایان شدهاست.
فاصله کانونی لنز
لنزهای واید از نظر عمق میدان وضوح بی نظیرند. معروف ترین لنز وایدی که هر عکاسی آنرا برای ثبت وضـوح عالی، در فاصله بی نهایت ستودهاست، لنز ۱۸ میلیمتری Takumar پنتاکس ژاپن است که با چهار عدسی و ۱۱ f = برای دوربینهای ۳۵ ملیمتری با بایونت k ساخته شدهاست. البته فراموش نکنیم که موضوع بحث ما کنترل عمق میدان وضوح است و نه افزایش آن. چرا که همیشه مطلوبِ عکاس افزایش عمق میدان نبوده و گاهی کاهش آن مد نظر میباشد. مثلاً در عکاسی پرتره و همچنین در مواردی که ایجاد انفراد سوژه از محیط مورد نظر است، تقلیل عمق میدان وضوح موجب برجستگی و ابلاغ اهمیت سوژه به بینده خواهد شد
منبع: daneshju.ir
نظر دهید