
دیده میشوید؛ نگاهی به سلفپرتره (خودنگاره) در تاریخ عکاسی
- شنبه ۶ مرداد ۱۳۹۷
- نظر دهید
سلفپرتره رابرت کارنلیس، نخستین سلفپرتره در تاریخ عکاسی
مقدمهی پروندهی سلفپرتره یا خودنگاره
در بخش «عکسنگاشت» ماهنامهی « فرهنگ امروز » تاکنون شش پروندهی متفاوت در باب مسائل مختلف در حوزهی عکاسی منتشر شده است.
سایت عکاسی برای مخاطبان علاقمند به مباحث نظری پیرامون عکاسی، این پروندهها را که با مساعدت و همکاری خانم سهیلا شمس، دبیر بخش «عکسنگاشت»، به صورت اختصاصی در اختیار سایت عکاسی قرار گرفته، به تدریج منتشر خواهد کرد.
موضوع پروندهی چهارم «عکسنگاشت» با عنوان سلفپرتره با مقدمهی سهیلا شمس، دبیر بخش «عکسنگاشت» آغاز میشود و در ادامه با مطالبی حبیب سروش، حسام رضایی، سارا زندوکیلی، سمیرا حاتمیزاده، سمیه امیری، شهمال مرتضایی، معصومه آقایی ادامه مییابد. پروندهی «سلف پرتره» در شمارهی یازدهم ماهنامهی فرهنگ امروز (سال دوم، اردیبهشت ۱۳۹۵، از صفحهی ۶۶ تا ۷۰) منتشر شده است.
پیش از این پرونده « مصرف گرایی » – « غیاب » و « عکس فیلم » از این مجموعه منتشر شده است.
در ادامه مقدمهی پروندهی سلفپرتره با عنوان «دیده میشوید؛ نگاهی به سلفپرتره (خودنگاره) در تاریخ عکاسی» به قلم سهیلا شمس را میخوانید.
«عکاسی فرزند نامشروع هنر و صنعت است که بهناچار مقابل خانهی هنر رها شده». این جمله سالها علاوه بر جزوههای دوران دانشجویی در ذهنم حکشده. واضح و روشن، شفاف و بیفراموشی. بیاینکه خاطرم باشد از چه کسی بوده یا در کدام کلاس شنیده شده است. گویندهاش در سالهای ابتدایی اختراع عکاسی، ناخشنود از دخیل بودن دست تکنولوژی در تولد این هنر، کنایهاش را این چنین به جان صنعت ریخته، اما هیچ نمیدانسته قریب به دو قرن بعد عکاسی چه فرزند سربراهی برای صنعت خواهد شد.
به گمانم شاید در این روزها که تحولات تکنولوژیک عکاسی را لحظهبهلحظه متحول میکنند و دست همگان را برای بهرهگیری از این مولود هنر و صنعت بازمیگذارند، سرانجام صنعت حضانت این فرزند صد و هفتاد و هفت ساله و سربراه را پذیرفته باشد و مصداق بارز این همزیستی «سلفی»ها هستند که وسعت و پیشرفت بینظیرشان، بیشتر پای متخصص علوم انسانی را به تحلیل باز کرده تا منتقد هنر را. تبدیل ثبت خودنگاره به امری روزمره، شاید سپاسگزاری صنعت از این فرزند سربراه باشد.
همین لحظه جستجوی هشتگ سلفی در شبکهی اجتماعی «اینستاگرام» ۲۵۸۳۰۱۰۳۳ نتیجه به همراه داشت و ثانیهای بعد نمیتوان حدس زد چند یافته به این نتیجهی سرسامآور افزوده خواهد شد. اما وقتی پای عکاس/ هنرمند در میان باشد، خودنگاری سابقهای ورای حضانت صنعت دارد و قصد این پرونده نیز نگاهی است به رابطهی میان ثبت خود، عکاسی و والد دیگرش هنر.
قدمت حضور «منِ» عکاس به عنوان «پدیدآورندهی» عکس در آن، همپای قدمت خود هنر- رسانهی عکاسی است و سلفپرترههای امریکایی نخستین پرترهی تا به امروز کشفشدهی جهان را با سوژهی «من» به ثبت رساند و شاید ثبت نخستین پرترهی جهان با محوریت سلفپرتره، تاکیدی است بر اهمیت فردیت هنرمند/ عکاس که حالا ابزاری در اختیار داشت که علاوه بر صداقت، کثرت هم باخود به همراه میآورد. تا پیش از عکاسی، آنچه در هنرهای تصویری، منِ هنرمند را سوژهی آفرینش اثر میکرد برآمده از نوعی حس اشتیاق به ماندن، به واسطهی دستان خود بود.
عکاسی اما همراه با خود، هم اشتیاق داشت و هم کنجکاوی و دوربین عکاسی به واسطهی سرعت و دقت، سفرهی آزمون و خطای عکاسان را گستراند. با روندی یک ساله این آزمونوخطا تا جایی پیش رفت که روایت را هم به سلفپرتره بیفزاید. عکاسان همگام با تغییرات محتوایی و پیشرفتهای تکنیکیِ هنر متکی بر علمِ عکاسی، فردیت خود را مقابل دیدگان بیننده مینشاندند. این «من» در قرن اختراع عکاسی، گاه میبایست در جایگاه یک عکاس تصویرگرا، هنرمند بودن عکاس را در گرو نقاشانه بودن عکس میپنداشت و با قرار دادن عکاس در چیدمانی چشمگیر، عکاسی را از قیدوبند واقعگرایی صرف میرهاند و گاه میبایست با تمسخر دستوپا زدن برای فتح جایگاه نقاشی، با ستایش صراحت عکاسی، بیپروا و بیمحابا خود را به دوربین میسپرد و این جدال دامنهی خود را از قرن نوزدهم به قرن بعدی کشاند.
در دهههای ابتدایی قرن بیستم عرصهی کنجکاوی و تجربه برای عکاسان همچنان گشوده بود. من و چهرهی من، اسباب کشف و شهود فنی و بصری شد و بهویژه عکاسان مکتب باهاوس با تکیه بر فن و تکنیک، …
نظر دهید